دولت سالهاست که صندوقهای بازنشستگی را به جیب شخصی خود تبدیل کرده و نتیجهاش جز فقر و فلاکت برای کارگران و بازنشستگان نیست. صندوقهایی که باید پشتوانه آرامش کسانی باشند که عمری کار کردهاند، حالا به ابزاری برای رد دیون و واگذاری شرکتهای زیانده تبدیل شدهاند. این دزدی آشکار، کارگران و بازنشستگان را به صف معوقات و چشمانتظاری کشانده است.
نمونه این غارت، شرکت هواپیمایی «آسمان» است که سهامش متعلق به صندوق بازنشستگی کشوری است، اما هزینههای جاری و حقوق پرسنلش از جیب بازنشستگان پرداخت میشود. احمد میدری، وزیر کار، در ویدیویی اعتراف کرده که ماهانه ۲۰۰ میلیارد تومان از صندوق بازنشستگی به آسمان میریزد؛ این یعنی غارت سرمایهای که کارگران شاغل و بازنشستگان با سالها زحمت و حق بیمه جمع کردهاند. این واگذاریها نه بازدهی اقتصادی داشته و نه سودی برای صندوقها؛ فقط بار مالی و ریسکهای سنگین به دوش کارگران و بازنشستگان انداخته است.
این غارت فقط به صندوق بازنشستگی کشوری محدود نیست. سازمان تامین اجتماعی، که سرمایهاش متعلق به کارگران است، به حیاط خلوت دولت تبدیل شده. بنابر برخی گزارشها، بدهی دولت به تامین اجتماعی به بیش از ۱۰۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده و این سازمان را به آستانه ورشکستگی کشانده، تا جایی که پرداخت حقوق بازنشستگان به بحران برخورده. نتیجه؟ حقوقهای معوقه، خدمات درمانی محدود، و زندگی کارگران و بازنشستگان زیر فشار اقتصادی خرد شده است. این سیاستها، صندوقها را به ابزاری برای سیاستبازی و واگذاریهای باندی جناحی تبدیل کرده و آنها را در برابر تصمیمات سیاسی آسیبپذیر کرده است.
صندوقها نه ملک دولتاند و نه فقط برای بازنشستگان؛ اینها حاصل سالها پرداخت حق بیمه توسط کارگران شاغل است و متعلق به هر دو نسل امروز و فرداست. واگذاری شرکتهای زیانده مثل آسمان، بدون نظارت مستقیم کارگران و بازنشستگان و با مدیریت فاسد سیاسی، صندوقها را به ورطه نابودی کشانده. این غارت سیستماتیک باید متوقف شود!
چه باید کرد؟
باید در برابر این دزدی آشکار ایستاد. صندوقهای بازنشستگی باید مستقل، شفاف و با نظارت نمایندگان واقعی کارگران شاغل و بازنشستگان اداره شوند، نه بهعنوان بانک خصوصی دولت یا محل هزینهتراشی برای شرکتهای زیانده. صدای کارگران و بازنشستگان باید بلند باشد: عدالت در پرداخت، ضمانت خدمات درمانی، و نظارت مستقیم بر صندوقها.
خواستهها روشن است:
۱. شفافیت کامل در واگذاری و بهرهبرداری از داراییهای صندوقها، از جمله شرکت هواپیمایی آسمان.
۲. تفکیک منابع صندوقها از بودجه دولت با حسابداری جداگانه و حسابرسی عمومی برای قطع دست غارتگران.
۳. تشکیل هیات مدیره مستقل با حضور نمایندگان واقعی کارگران و بازنشستگان برای نظارت بر دخل و خرج.
۴. پرداخت فوری معوقات و تضمین حقوق عادلانه و بهموقع.
۵. خدمات درمانی کامل و بدون محدودیت برای بازنشستگان.
غارت سرمایه کسانی که عمری زحمت کشیدهاند، توجیه ندارد.
کارگران شاغل که حق بیمه میپردازند و بازنشستگانی که سالها بار تولید را به دوش کشیدهاند، حق دارند خودشان صندوقهایشان را نظارت و اداره کنند. آنها سزاوار آرامش، کرامت و رفاهاند، نه غارت و فلاکت!
هیئت تحریریه “پژواک کار ایران”











