در روزی دیگر از تقویم کار و زحمت در ایران، مجموعهای از اخبار پراکنده اما بههمپیوسته، یک واقعیت مشترک را فریاد میزنند: ناامنی شغلی، سرکوب معیشتی و بیپاسخماندنِ رنجهای مزمن.
جانباختن یک آتشنشان در شیراز
در جریان عملیات اطفای حریق در منطقهی باجگاه شیراز، یکی از آتشنشانان بر اثر سقوط در چاه جان باخت. مرگی دیگر در دل بیامکاناتی و فشارِ کاریِ جانفرسا که جان نجاتدهندگان را هر روز تهدید میکند.
سقوط مرگبار کارگر داربستبند در پتروشیمی گچساران
در جریان عملیات صنعتی، یک کارگر جوان شاغل در پروژه پتروشیمی گچساران بر اثر سقوط از ارتفاع جان باخت. این حادثه تازهترین مورد از زنجیرهی مرگهای کاری در پروژههای صنعتیست که در سکوت خبری اتفاق میافتند.
ادامهی اعتراض رانندگان کامیون در بناب
رانندگان کامیون در شهرستان بناب روز گذشته، به شکل دستهجمعی از بارگیری خودداری کردهاند. گزارشهای غیررسمی از نارضایتی گسترده نسبت به سهمیه سوخت، نرخ کرایه و عدم پرداخت بهموقع هزینهها حکایت دارد.
کشته و زخمی شدن دستکم ۱۲ کولبر در تیرماه
در گزارش ماهانهی کشتار کولبران، ۱۲ کولبر در تیرماه بر اثر تیراندازی مستقیم نیروهای مرزی جان خود را از دست داده یا مجروح شدهاند. حمله به کولبران، ادامهی همان سیاست رسمی سرکوب زحمتکشان در مناطق مرزیست.
اخراج گسترده در کرمانموتور
بهدلیل افت فروش و قطعی مکرر برق ـ به گفتهی مدیران ـ کارخانهی کرمانموتور در بم، بیش از ۳۰۰ کارگر را طی کمتر از دو هفته اخراج کرده است. اخراجهایی که گفته میشود به کاهش ۵۰درصدی پرسنل خواهد انجامید. هزینهی بحران تولید و مدیریت، مستقیم بر دوش کارگران فرود میآید.
معوقات مزمن کارگران شهرداری سیسخت
کارگران شهرداری سیسخت هنوز بخشی از حقوق سال ۱۴۰۲ خود را دریافت نکردهاند. بازنشستگان بلاتکلیفاند، قراردادهای کاری همچنان موقت است و دستمزدها از خط فقر بسیار پایینتر. وعدههای مدیریت جدید شهرداری هم فقط به پرداخت حقوق روز بسنده کردهاند، نه تسویهی گذشته.
فرار از شغل پرستاری در میان بحران سلامت
حتی آگهی رسمی استخدام دولتی هم دیگر پرستاران بیکار را جذب نمیکند. فشار مضاعف کاری، اضافهکاریهای اجباری و سرکوب فعالان صنفی، باعث شده بسیاری مهاجرت کنند، شغل عوض کنند یا خانهنشین شوند. اعترافات «خانه پرستار» ـ تشکل حکومتی نظام سلامت ـ در اینباره گویای عمق بحران است.
استعفاهای جعلی؛ ابزار رسمی سرکوب
در بسیاری از کارگاهها، از کارگران هنگام استخدام امضای برگه استعفای سفید میگیرند؛ تا هنگام اخراج، نیازی به پاسخگویی قانونی نباشد. این رفتار، نوعی سوءاستفاده از سند سفیدامضا و مصداق جعل است، اما در سکوت و با تایید ضمنی نهادهای بازرسی ادامه دارد.
آنچه در این روز اتفاق افتاده، یکروز است از هزار روز تکرار. از مرگ در محل کار، تا کار بدون مزد، از اخراج دستهجمعی تا فرار از شغل. هیچ بخشی از این سیستم ـ از دولت تا کارفرما، از نهاد صنفی تا رسانه حکومتی ـ پاسخگو نیست. اما دردها، واقعیتر از همیشه، بر زندگی اکثریت آوار شدهاند.
هیئت تحریریه “پژواک کار ایران”










