امروز یکشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۴، نیز مانند روزهای گذشته، چهرهی آشکار بحران اقتصادی و سیاستهای ضدمردمی حاکمیت در سراسر کشور به شکل اعتراضهای مداوم، فریادهای جمعی و حوادث مرگبار بر بدن نیروی کار نقش بست.
در تهران، بازنشستگان فرهنگی سال ۱۴۰۳، با تجمع مقابل وزارت آموزشوپرورش و مجلس، خواستار پرداخت معوقات همسانسازی خود شدند؛ وعدههایی که بیش از یک سال بلاتکلیف ماندهاند.
پرستاران در چندین شهر از جمله شیراز، سبزوار، تهران و هرمزگان، از کسر میلیونی حقوق تیرماه خود و پرداختنشدن اضافهکار شکایت کردند. نظام پرستاری حکومتی و رسانههایی چون ایلنا با تلطیف بحران، از روایت دقیق واقعیت طفره میروند، درحالیکه پرستاران با دستمزد ناچیز، فشار طاقتفرسا، و عدم سازمانیافتگی مستقل مواجهاند.
دستکم سه تجمع اعتراضی بازنشستگان تأمین اجتماعی در شهرهای تهران، رشت و کرمانشاه برگزار شد. مطالبات مشترک شامل پرداخت معوقات، افزایش مستمری متناسب با سبد معیشت و اجرای قوانین مغفولماندهی تأمین اجتماعی بود.
در کرمانشاه، کشاورزان نیز در تجمع مقابل استانداری، به تأخیر مستمر در پرداخت مطالبات گندم اعتراض کردند؛ نشانی دیگر از ورشکستگی ساختار حمایتی دولت و خشم فزاینده بخشهای مختلف تولید.
در دو حادثهی دردناک، دو کارگر جان خود را از دست دادند:
• یکی در میدان نفتی سولابدر (گچساران) بر اثر سقوط لوله و تأخیر در امداد.
• دیگری، علیرضا جنامی، کارگر لرزهنگار در باتلاق چوئبده که جانش را به دلیل نبود امکانات ایمنی و امدادی از دست داد.
همچنین کارگران معدن چاهمرغی خرمبید در فارس، در اعتراض به تعویق چندماههی دستمزدها و قطع بیمه، صدای خود را بلند کردند؛ کارفرما با وجود گردش مالی چند صد میلیاردی، باز هم «نبود نقدینگی» را بهانه کرده است.
در همین روز، مصدومیت یک کارگر در آتشسوزی مغازهای در اراک ثبت شد؛ بیدلیل نیست که روزانه به طور متوسط ۲۷ کارگر در کشور بر اثر فقدان ایمنی جان میبازند یا آسیب میبینند.
و در میان همهی این بحرانها، بحران کمبود نیروی کار ساختمانی پس از اخراج مهاجران افغانستانی، به طور آشکار نمایان شده است. سیاستهای ضدانسانی حاکمیت که میلیونها مهاجر را به اجبار از کشور رانده، حالا بازار کار را به رکود و افزایش هزینهها کشانده؛ درحالیکه همین کارگران مهاجر، تحت شدیدترین استثمار بدون بیمه و امنیت، ستون بسیاری از صنایع کشور بودند.
وضعیت امروز یک بار دیگر نشان داد که برای پایاندادن به رنج و مرگ بیوقفهی کارگران، بازنشستگان، پرستاران، کشاورزان و مهاجران، هیچ اصلاح کوچکی کافی نیست. مناسبات سیاسی و اقتصادی موجود، در بنیاد ضدانسانی است. تغییر ریشهای، تنها راه ممکن است.










