امروز، ایرانِ کار، زندگی، و زندهماندن را در دستان پینهبستهی هزاران زن و مردی دید که یا به خیابان آمدند، یا از ارتفاع سقوط کردند، یا در آتش سوختند، یا پشت درهای بستهی شرکتها تحصن کردند. روایتهایی تلخ، اما روشن از خشونتِ سیستماتیکی که بر طبقهی کارگر حاکم است.
امروز، دستکم ۱۰ خبر و گزارش مستند از اعتراض، اعتصاب، مرگ و نارضایتی در محیطهای کار داشتیم:
۱. دومین روز اعتصاب در کُکسازی ذوبآهن اصفهان
کارگران این بخش کلیدی با اعتراض به پرداختنشدن حقوق، شیفتها را خواباندند و مقابل ساختمان اداری تحصن کردند. شب گذشته هم هنگام خروج از شیفت، شعارهایی علیه مدیرعامل سر داده شد. حراست با تهدید و تطمیع تلاش دارد اعتصاب را متوقف کند.
۲. اقدام به خودکشی یک جوان بیکار در غیزانیه اهواز
اعتراض به بیکاری گسترده و تبعیض شغلی با خودسوزی در بخشداری غیزانیه همراه شد. این جوان، نماینده نسلیست که هیچ آیندهای در افق سیاستهای موجود نمیبیند.
۳. نهمین روز اعتصاب در شرکت آهنگری تراکتورسازی تبریز
در میان بیخبری مطلق مدیریت و حقوقهای عقبافتاده، اعتصاب کارگران ادامه دارد. ۱۰۰۰ کارگر چشمانتظار پاسخند، اما از مدیرعامل خبری نیست.
۴. مرگ سیمبان در جهرم
سعید سعادتیان، در حین رفع خاموشی شبانه، برقگرفته و از ارتفاع سقوط کرد. جانباختن در سکوت، در نبود امکانات ایمنی، نتیجه مستقیم بیتوجهی به جان کارگران خدمات عمومیست.
۵. تجمع دوباره اپراتورهای پستهای برق مقابل وزارت نیرو
خواست اصلی: پایاندادن به پیمانکاران، امنیت شغلی، تبدیل وضعیت. پاسخ؟ سکوت، تطویل، وعدههای پوچ. سالهاست همین روال تکرار میشود.
۶. کارگران پروژه تراورس اهواز: چهار ماه بدون حقوق
در پروژهای با ۱۵ کارگر، از فروردین تا کنون دریافتی صفر بوده. بیپاسخی، انکار و بیثباتی؛ این است مدیریت شرکتهای خصوصی در پروژههای حیاتی راهآهن.
۷. توقف تولید در کارخانه میلگرد زاهدان
کارگران کارخانه فولاد پارس سیستان، پس از تعطیلی ناگهانی و بدون اعلام دلیل، در بلاتکلیفی کامل به سر میبرند. معوقات مزدی پرداخت نشده و فرصت شغلی جایگزین هم وجود ندارد.
۸. اعتراض کارگران حراست پتروپارس در میدان آزادگان
با بیش از ۱۸ سال سابقه، کارگران پیمانی حراست دستمزد پایینتر و مزایای کمتری از دیگر نیروها دریافت میکنند. امروز برای عدالت مزدی تجمع کردند.
۹. چهار ماه بیحقوقی رانندگان شهرداری زاهدان
کارگران استیجاری میگویند فردی به نام “حسن کیخا” در مقام مسئول امور مالی، حقوقشان را به دلایل نامعلوم نگه داشته و شهردار هم از حل مسئله ناتوان است. کارگر مانده، و بیحقوقی سیستماتیک.
۱۰. مرگ سه سوختبر در شعلههای آتش
یک خودرو سوختبر در چابهار واژگون شد و سه کارگر سوختبر در آتش سوختند. شغلی ناایمن، اجباری، و تحمیلی در نبود حتی ابتداییترین فرصتهای شغلی در بلوچستان.
جمعبندی:
تا مناسبات کنونی دگرگون نشود، فاجعه تکرار خواهد شد
تمام این روایتها، تکههایی از پازلیست که نامش «ستم ساختاری» است. کارگر در ایران نه امنیت شغلی دارد، نه دستمزد منصفانه، نه نهاد نمایندگی، نه ابزار چانهزنی، نه امکان تغییر. آنچه هست، سرکوب، بیپاسخی، تهدید، مرگ، اعتصاب، و اعتراض است.
ماجرا فراتر از چند مدیر ناتوان یا یک وزارتخانه بیکفایت است؛ مسئله ریشهای و ساختاریست.
تا قدرت در دست طبقهی کارگر و مردم قرار نگیرد، تا نظام تصمیمگیری از بالا به پایین شکسته نشود، و تا کارگران نتوانند بهطور مستقل تشکل بسازند و اختیار اقتصادی و سیاسی خود را در دست بگیرند، هیچ اصلاحی واقعی نخواهد بود.
تغییرات جزئی در دل این مناسبات پوسیده راه به جایی نمیبرد. زمان دگرگونی بنیادیست.
تهیهشده در «پژواک کار ایران»











