علیرضا محجوب، دبیرکل خانه کارگر، اخیراً در اظهاراتی از سه برابر شدن فقر در سه دهه گذشته ابراز نگرانی کرده است؛ سخنی که در نگاه نخست شاید همدردی با کارگران به نظر برسد، اما نگاهی به کارنامه این نهاد و نقش آن در فرآیندهای ضدکارگری چهار دهه اخیر، پرده از ریاکاری آشکار برمیدارد.
خانه کارگر نهتنها تشکل کارگری نیست، بلکه نهادی ایدئولوژیک و حکومتی است که دقیقاً برای سرکوب تشکلهای واقعی کارگری شکل گرفت. از همان سالهای آغازین پس از انقلاب، آنان با همکاری دستگاههای امنیتی، مسیر سازمانیابی مستقل کارگران را مسدود کردند و زمینهساز شکلگیری شوراهای اسلامی کار شدند؛ شوراهایی که به ابزاری برای کنترل و سرکوب خواستهای کارگری تبدیل شدند.
کارنامه خانه کارگر پر است از سکوتها و همدستیها؛ از سکوت در برابر تصویب قوانین ضدکارگری گرفته تا مشارکت مستقیم در تدوین قانون کار ۱۳۶۹ که سازمانیابی مستقل را غیرقانونی و محدود کرد. این نهاد حکومتی نهتنها مانع شکلگیری تشکلهای مستقل شد، بلکه در دهههای بعد، در بزنگاههایی مانند اعتراضات کارگران شرکت نفت و سندیکای شرکت واحد، نقش پلیس سرکوب را ایفا کرد.
ادعای نمایندگی کارگران از سوی خانه کارگر، یک دروغ بزرگ است. آنها سالهاست که از سیاستهای تعدیل اقتصادی، خصوصیسازی و قراردادهای موقت دفاع کردهاند. خانه کارگر همواره در همراهی کامل با دولتها و جناحهای قدرت، نه تنها در میدان چانهزنی مزدی، بلکه در شکلدهی به افکار عمومی برای جلوگیری از رادیکال شدن اعتراضات نقش ایفا کرده است.
از روز جهانی کارگر تا نشستهای بینالمللی سازمان جهانی کار، خانه کارگر تریبونی برای حکومت است، نه کارگران. آنها حتی روز کارگر را هم به صحنهای فرمایشی و کنترلشده تبدیل کردهاند تا ضمن خنثیسازی فضای اعتراضی، تصویر مطلوبی از جمهوری اسلامی به جهان مخابره کنند.
در چنین شرایطی، باید با صراحت گفت که خانه کارگر، یکی از اضلاع اصلی فقر و بیحقوقی کارگران ایران در چهار دهه گذشته است؛ نهادی ضد کارگری که با تمام قوا علیه سندیکاها، شوراهای مستقل و تلاش برای سازمانیابی طبقاتی کارگران ایستاده است.
بزرگترین گام در مسیر بازسازی و تقویت جنبش کارگری ایران، عبور آگاهانه از نهادهای حکومتی و بازگشت به تجربههای واقعی و مستقل از دل طبقه کارگر است.
هیئت تحریریه “پژواک کار ایران”










