در کمتر از ۴۸ ساعت گذشته، طی روزهای جمعه و شنبه (۱۰ و ۱۱ مرداد)، موجی از خبرهای تلخ، هشداردهنده و پرتکرار دربارهی کارگران، مزدبگیران، صنعتگران و معیشت فرودستان از سراسر کشور منتشر شد.
وقایع دردناکی که هرکدام میتوانست تیتر اول رسانهها باشد، اما در این جغرافیای بحرانزده، تنها بخشی از یک عادیسازی خشناند.
از مرگهای کاری تا تجمعهای اعتراضی؛ کارنامه ۴۸ ساعت گذشته:
۱. ارومیه | جمعه: مرگ یک کارگر بر اثر سقوط از داربست.
۲. قروه | جمعه: کارگر کارخانه آسفالت در مخزن قیر مذاب سوخت و جان داد.
۳. لاهیجان | جمعه: مرگ یک کارگر ساختمانی بر اثر سقوط از طبقه پنجم.
۴. چابهار | شنبه بامداد: واژگونی خودرو سوختبر؛ دو نفر مجروح شدند، آتش و سوختگی در کمربندی دریابزرگ.
۵. چابهار–زاهدان | ادامهدار: سه ماه بیحقوقی برای حدود ۷۰۰ کارگر پروژه راهآهن، بیپاسخگویی محض.
۶. سنندج | چهارشنبه تا شنبه: اقدام به خودسوزی یک کارگر شهرداری؛ در پسزمینهی تعویق دستمزد حدود ۲۰۰۰ کارگر.
۷. منطقه سیری | جمعه: تجمع کارکنان رسمی نفت برای مطالبات حقوقی، بازنشستگی و استقلال صندوق.
۸. تهران | شنبه: تجمع اعتراضی نانوایان سنگکی مقابل اتحادیه؛ گرانی نان، بیثباتی قیمتها، بیعدالتی در توزیع آرد.
۹. اردستان | شنبه: انفجار در کارخانه فولاد آریا؛ خطر ساختاری ایمنی در صنایع سنگین.
۱۰. شهرکرد | شنبه: اعتراض و اعتصاب گستردهی صنعتگران قطب صنعتی شهر؛ قطع برق و آب، فساد و بیپاسخگویی.
تحلیل روز:
این مجموعهی خشن و تکرارشونده از مرگ، بیدستمزدی، تجمع، انفجار و اعتصاب، فقط یک روزنامهی معمولی نیست؛ سندیست بر وضعیتی که طبقه کارگر ایران هر روز از آن جان سالم به در نمیبرد.
از کارگر ساختمانی که بیکلاه ایمنی سقوط میکند تا سوختبری که در آتش میسوزد، از نانوایی که نان ندارد تا صنعتگری که برق و آب ندارد، از کارکنان نفت تا کارگران شهرداری، همه در یک نقطه بههم میرسند: سیستم ویرانگر، رها، غارتگر.
در چنین شرایطی، حتی مرگ هم گاهی تیتر نمیشود؛ چون زیاد اتفاق میافتد، چون کسی پاسخگو نیست، چون سیاست اقتصادی، جان را مصرفپذیر کرده است.
اما هر بار که مرگی را ثبت میکنیم و هر فریادی را گزارش میدهیم، فقط خبر نمینویسیم. اینها سندهای مقاومت آیندهاند.
تهیهشده در «پژواک کار ایران»











